۱۳۹۰ دی ۱۲, دوشنبه

جلادی از کابل

 



غیر       قابل تصور    است      که      یک    فروشنده    روز نامه   از    مونیخ      مسوًل  قتل    30000       افغان     باشد   و    علیه      پنج    تن   از     همدستان     آن   تحقیقات     نیز     جریان    دارد


گزارش از هفته نامه Focus آلمانی، گزارشگر: Josef Hufelschulte -  شماره  11\50  تاریخ  12 دسامبر سال 2011 م - برگردانده بفارسی  حامد یوسف نظری


در ایستگاه قطار مرکزی مونیخ  شب ها محل رفت و آمد  افرادی است که ناشناس اند، مردی از افغانستان در کنارۀ انبوهی از روزنامه های تازه نشر شده ایستاده و نگاهش همیشه به سمت زمین است،  «عادل ن.» (نام مستعار) که تازه ترین روزنامه ها را برای رهگذران تعارف می کرد و از دریافت  بخشش به پاس سپاس سراش را به جلو خم می کند. طوریکه از ظاهراش مشاهده می شود، نمی خواهد به هیچ قیمتی جلب توجه قرار گیرد! اما شواهد و مدارکی وجود دارد و حاکی از آن است که او در گذشته مانند امروز اینگونه خجالتی و شرمنده رو نبوده است، زیرا نظر به گزارش و تحقیقات سارنوالی شهر مونیخ این مرد تقریبا 60 ساله می تواند یک آدم کش بی رحم حرفه یی باشد.
 عادل ن.که در رژیم کمونیستی محمد نجیب الله در کابل در مقامی مهم در دستگاه استخباراتی امنیت دولتی ایفا وظیفه کرده، نظر به گفتۀ شاهدان «شیطانی در قیافۀ انسان» است.
نظر به نخستین گزارشات ادارۀ جنائی ایالت بایرن آلمان، براساس اسنادیکه در این رابطه جمع آوری شده، وی متهم به جنایت علیه بشر  است.
عادل ن. مسؤول قتل تقریبا سی هزار انسان می باشد. مقتولان شامل مردان، زنان و حتی کودکان را هم بوده اند، درآن زمان مخالفان حاکمیت را تیر باران می کردند و یا تا دم مرگ شنکجه می نمودند و حتی بعضی ها را زنده به گور می کردند.
گزارش دهنده گان آنانی اندکه  بعد از اخراج قشون اشغالگر و جنگ ها و حملات مجاهدین که کابل را به جهنم تبدیل کرده بودند، جان به سلامت برده اند.
آقای عادل ن. توسط سازمان استخباراتی (KGB) تربیه شده بود. بعد از پیروزی مجاهدین و آغاز حکومت اسلامی وی ازافغانستان به سوی اروپا مهاجرت کرد و در آلمان مقیم و از چندی بدینسو تابعیت آلمان را پزیرفته است، طوریکه معلوم می شود موضوع پیچیده است.
سارنوال های ایالت (Hessen-NRW) در عین زمان علیه پنج تن صاحب منصبان عالی مقام  گذشته که متهم به جنایت علیه بشر  هستند خبر می دهد، بعضی از این شکنجه گران زندان ها به هالند و بلژیک فرار کرده اند.
نخستنین شواهد علیه متهمین به  جنایت علیه بشریت قبل از لشکرکشی شوروی ها در دسامبر 1979 م و بعد از اشغال آنها تقریبا سی سال قبل شروع شد، مرکز ادارۀ جنایی فدرال آلمان(BKA) اطلاعاتی در مورد شکنجۀ زندانیان و کشتار آنها که توسط (عادل ن.) صورت می گرفت مطلع بودند.
همینطور نظر به تحقیقات، مرکز تحقیقاتی مبارزه علیه جنایات جنگی و کشتارجمعی و سازمان های مثل همزیستی بین المللی و دیگر منابع قابل اعتماد همه یک سان گزارش داده و از ارتکاب چنین اعمال ضد بشری در سازمان های  اسخباراتی افغانستان هوشدار داده اند
ادعا هاییکه ادارۀ مرکزی مبارزه با جنایات جنگی و کشتارجمعی با اتکا برآن عادل ن. و دیگر همکارانش را متهم به جنایت علیه بشریت و کشتارجمعی می کنند از جانب 250 تن از شاهدان به ادارۀ یاد شده ثبت نام کرده اند و مدارک اثباتیۀ آنرا  در اختیار دارند.
پس از ارزیابی بیشتر سرویس های اطلاعاتی از منابع غربی،  در پروندۀ حاکمیت قبلی ترور و وحشت شکی نیست که افرادی مثل این فروشندۀ روزنامه را پرورش نداده باشد.
    جنرال عادل ن. در زمان حاکمیت نجیب الله، رئیس بخش استنطاق ادارۀ استخبارات بود و هم مسؤول درجه اول از مخالفان سیاسی دولت که به بهانهً جرم سیاسی زاندنی می شدند تحقیقات  را  به عهده داشت، در عین زمان زندان ها و مراکز استنطاق و شکنجه گاه ها تحت کنترول و امر وی قرار داشتند.
   نام زندان پلچرخی وحشت آور است. در این زندان که قبلاً به کمک مالی آلمان برای 5000 زندانی ساخته شده بود، در آن زمان مخالفان سیاسی دولت که تعدادشان به 12000 زندانی میرسید بدون حکم محکمه، و به دستور عادل ن. زندانی بودند. در بین مخالفان سیاسی زندانی داکتران، مهندسان، ملا ها، رهبران دینی و معلیمن وجود داشته و در یک حالت صحی و معیشتی خیلی رقتبار، غیر قابل تحمل و  رنج آور به سر میبردند چنانکه که خودکشی زندانیان جزء برنامۀ روز شده بود.
  هر جنایت و شکنجه که در زندان پلچرخی صورت می گرفت،  تحت کنترول،  نظر و هدایت (KGB) اجرا می شد، گزارشی که در سال های قبل از سوی یک پوپو لیست فرانسوی (Roger Faligot) إرائه شده بود و ادارۀ استخبارات آلمان در سال 1987 م آنرا تصدیق نموده بود، حاکی از آن بود که ادارۀ (کا جی بی) شوروی و استخبارات افغانستان درإعمال شکنجه و خشونت شدید علیه زندانیان همکار بودند، از ترور و انسان کشی هم هیچ هراسی نداشتند.
عدال ن. به اتهامات خیلی شدیدی طرف است و یکی از اتهامات اصلی علیه وی صورت گرفته، در فبروی سال 1988 م زمانیکه صاحبان کرملین «میخایل گورباچف»  موضوع خروج نیروی نظامی خود را از افغانستان بطور نهایی اعلام کرد، زندانیان از دریافت آن خبر به شادمانی پرداختند،  عادل ن. دستور کشتار دسته جمعی زندانیان را صادر کرده بود. کشتار ها در گروپ 60 نفری در یک صف زندانیان را قرار داده و توسط ماشیندار بدون ترحمی همراه قتل عام میکردند.  اجساد را بعد از کشتار در گورها عمقی توسط بولدوزر ها دفن می کردند. چند سال بعد از آن زمان یکی از این گور های دسته جمعی کشف شد که در آن استخوان های بیشتر از 2000 انسان را پنهان کرده بودند.
با سقوط حاکمیت پر از خشونت  نجیب الله همچنین برای عادل ن. پایان زمان کشتار جمعی بود. زمانیکه مسلمانان شورشی رئیس جمهور منفور را در سپتامبر سال 1996 م در دفتر نماینده گی سازمان ملل متحد در کابل که پناهنده بود، کشتند و بعدأ از بلکن وی را بدار آویختند، عادل ن. قبلاً کشور را ترک کرده بود.
عدال ن. با اسناد جعلی و تغییر نام موفق به فرار به آلمان شد، و با استفاده ازهویت جدید و جعلی خویش خیلی  زود توانست در بین افغانهای خارج از کشور جای پایی پیدا کند.
گزارشگر هفته نامه فوکوس می نویسد: برخورد از نزدیک با مجرم مشکوک در پنجشنبه هفتۀ گذشته بود، روزنامه فروش آقای عادل ن. وقتیکه به نام اصلی اش مورد خطاب قرار گرفت، با چشمان از حدقه برآمده و خشمکین نگاه  کرده گفت: شما از من چه می خواهید؟ نگاه کنید من خیلی مصروف هستم!
در بارۀ کابل نمی خواست صحبت کند، چیزی برای گفتن نیست ، همه چیز گذشته است من فعلاً در آلمان هستم و آلمان قشنگ است...
وقتیکه واژه استخبارات ذکر شد. عادل ن.  لبخند رنج آوری کرده گفت: من با آنها رابطه یی نداشتم وظیفۀ من در وزارت فرهنگ بود!  متهم به قتل جمعی و جنایت علیه بشریت که همان آقای عادل ن. باشد، دو تن افغان را صدا زده و آهسته گفت: شما مرا با کسی اشتباهی گرفته اید، آقایان!.. من با شما دیگر صحبت نمی کنم!..
 لوی سارنوال شهر مونیخ  (Thomas Steinkraus -Kuch) تأیید کرد که با توجه به اسنادی که ما در اختیار داریم، این موضوع حقیقت هست و تحقیقات علیه این شخص جریان دارد، ما باز هم نیاز به تحقیقات بیشتری فراایالتی داریم و باید در خارج از آلمان هم تحقیقاتی انجام بدهیم و در عین زمان ادارۀ جنایی ایالت بایرن نیز موظف شده تا در این مورد تحقیق نماید.
  




یک سخن خیلی دوستانه به اعضای حزب دموکراتیک خلق:
 ما همه شاهد رویدادها و تحولات سیاسی سه دهۀ آخیر در افغانستان هستیم و میدانیم که چه بلایی  برسر مردم و جامعه آمده است و میدانیم که این اولین و آخرین گزارش از زمان حاکمیت حزب دموکراتیک نیست و نخواهد بود بلکه در آینده بیشتر هم خواهد شد. لذا از شما صمیمانه میخواهم که به دو نکتۀ زیرین توجه نمایید:
1 - اینکه در زمان حاکمیت حزب دموکراتیک خلق از طرف افرادی جنایت علیه بشریت، قتل عام ها، این گورها دسته جمعی که هر روز کشف میشود بالاخره خودکشی دسته جمعی نبوده که بسر خود خاک ریخته باشند و انواع جنایت و بی عدالتی صورت گرفته است، یک واقعیت آشکار و غیرقابل انکار بوده  و به هیچ صورتی نمیتوانم آنرا کتمان و یا توجیه کنیم، با درک این واقعیت باید این سؤال را هم طرح کرد که آیا همه اعضای این  حزب جنایتکار و آدمکش بوده اند؟ و آیا همۀ آنان درإتخاذ همچو تصامیمی نقش مستقیم داشته اند؟  اگر نقشی نداشته اند و افرادی صادق و دارای آرمان انسانی بوده اند و از نیرو و حضور شان در صفوف حزب سوء استفاده صورت گرفته است . پس چه باید کرد؟
2 –  درست است که بعضی از اعضای حزب دموکراتیک نظرات انتقادی به گذشته داشته و دارند اما ایشان چیزی بیشتر از کل گویی هایی نداشته اند.آنان یاد آور میشوند که گویا  جنایت و خیانتی  انجام یافته است اما همه حرف هایی را که باید زده شود بر زبان نمی آورند و به صراحت نمی گویند که کیها بوده اند که اینهم خیایت و جنایت را مرتکب شده اند ؟!  کی مسؤول اینهمه جنایت علیه بشریت است؟ و کی این دستورات را داده است؟ 
 اینجا وظیفۀ اعضای وفادار به جامعه و مردم و دارای آرمان ها ی انسانی و اعضای صادق و انقلابی حزب دموکراتیک است تا آنان را افشا و صف خود را از این جنایاتکاران جدا کنند، زیرا مسلماً هیچ کس دیگری بهتر و بیشتر از شما با این جنایتکاران آشنایی و شناختی ندارد. پس نباید بیشتر از این به کتمان کاریها و مصلحت اندیشی ها و توجیه نمودن های بیهوده ادامه داده و خود را در چارچوب تفکر جمعی حاکمیتی تعریف نمایید که در آن انواع جنایات علیه بشریت صورت گرفته و به همه اعضای آن حزب مربوط پنداشته میشود .  اینجاست که باید مکرراً بپرسیم : آیا همۀ اعضای حزب دموکراتیک خاین و جنایتکار بودند؟   اگرآری که حرف تمام است و اگر چنین نبوده است؟  پس قیام کن بنام یک انسان صدیق دامن پاک خودت و رفقای بخون خفته ات را که آرمان انسانی داشتند از لوهه این جنایاتکاران پاک و منزه کرده آنها را افشا و از پهلوی خود برانید  و دورکنید تا زمانی که دست به همچو اقدامی نیازیده و همچو شهامتی را از خود تبارز ندادهید هرگز نخواهی توانست نزاهت و پاکدامنی خود و دیگر رفقایت را که صادقانه رزمیده  و میرزمند به اثبات رسانی ، زیرا تا چهره های کثیف همچو جنایتکاران افشا نشوند این جنایات  دامن هر یک از اعضای حزب دموکراتیک را لکه دار خواهد ساخت.
فلهذا دوستان گرامی قبل از اینکه دیگران اقدام بدین عمل بکنند، شما خود انقلابی در کودتا کنید وهمۀ آنچه را که گذشته است از نو بیان کنید، اگر امروز نگوید شاید فرد برای بیان اش دیر باشد، با یک گفتار صادقانه میتوانید در تاریخ مبارزات سیاسی و اجتماعی این مرز و بوم جایگاه واقعی خود را  دریابید و مسجل  شوید...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر