۱۳۸۹ شهریور ۱۸, پنجشنبه
بزرگداشت زندانیان سیاسی و جدال امروز
وجود زندانی سیاسی با رژیمهای دیکتاتوری سرمایهداری در تاریخ معاصر ایران پیوندی ناگسستنی دارد. در کنار روابط استثماری، غارت و تبعیضهای آشکار علیه مردم ایران، ما همواره شاهد غُل و زنجیر، داغ و درفش، دار و شکنجه و بیحرمتی به شأن انسان بوده و هستیم. بساطی که هر روزه و بی وقفه در هر گوشۀ این سرزمین برپاست.
بزرگداشت یاد جانباختگان کشتارهای دهۀ 60 تنها به قصد ثبت رخدادی تاریخی در حافظۀ جمعیمان نیست، بلکه نور افکندن بر زوایایی هنوز پنهان از آنچه که رخ داده است. آشکار ساختن سازوکار رژیمی است که ماهیت خود را بیش از هر کجا در زندان به نمایش میگذارد. زندان در جمهوری اسلامی، مفهوم واقعی مقام و جایگاه انسان را در پندار و کردار این آدمکشها نشان میدهد. ماشین کشتار هنوز متوقف نشده است. زنجیرۀکشتارهای دهۀ 60 با حلقههای فراوانی تا امروز ادامه پیدا کرده است. کهریزک نمادی شده است در کنار اوین؛ و هر دو نشانهای از هزاران سیاهچال گمنام و پنهان در رژیم سیاسی خون و سرمایه. بزرگداشت جانباختگان دهۀ 60 تنها وظیفهای اخلاقی نیست، بلکه جدالی است مربوط به امروز، یعنی جدال بین مدرنیسم و ارتجاع، بین جامعه اجتماعی نوین و جامعه اسلامی، جدال بین اسلام و زن، جدال بین اسلام و آزادی، جدال بین اسلام و دمکراسی و ...
به فراموشی سپردن کشتارهای دهۀ 60 برای اصلاحطلبان به منظور حفظ و پاسداری از ساختار جمهوری اسلامی در ایران ضرورتی امروزی دارد. برای آنان که در پی فروریزی مشروعیت سیاسی رژیم میخواهند از فروپاشی کامل آن جلوگیری کنند و به بازسازیاش بپردازند. برای آنان که میخواهند بر مسئولیت شخصی خود، رفسنجانی، خمینی، خاتمی، موسوی و ... سرپوش بگذارند. به فراموشی سپردن آن کشتارها ضرورتی امروزی دارد همچنین برای احزاب و سازمانهایی که در طول آن سالها، مشاطهگر رژیم بودند، خط میدادند، لو میدادند، مخالفان را ترور سیاسی میکردند و در شکلگیری دستگاه ایدئولوژیک رژیم همدست جانیان بودند.
مقاومت علیه فراموشی مجهز شدن به آگاهی و امید در مبارزۀ جاری است. بزرگداشت یاد انسانهایی که برای آزادی و برابری مبارزه کردند و امروز در میان ما نیستند، جدالی سیاسی است که معنا و اهمیت امروزی دارد. نام جانباختگان، خاک آنها، عکس آنها، استخوانهای آنها و یاد آنها هنوز رسوا کنندۀ اقتدارگرایان قدرتگرا است. رسوا کنندۀ آنهایی است که همواره نگاه به قدرت بالاییها دارند. یاد اعدام شدگان 31 سال اخیر، گرامیداشت انسانهایی است که به خاطر داشتن عقیدهای دیگر قربانی این رژیم شدند. یاد آنها نوشتن و بیان تاریخ از پایین است، تاریخ فرودستان.
تنها با سرنگونی جمهوری اسلامی است که اعدام، شکنجه و زندان سیاسی میتواند پایان بیابد. تنها گرایش اجتماعی چپ است که تضمین کنندۀ آن جامعهای است که در آن از چوبههای دار خبر نباشد. زندانی سیاسی وجود نداشته باشد، تشکلات، اینترنت، موسیقی، رقص و نوع پوشش و... آزاد باشند.
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی و برابری
جمعی از چپهای کلن
فعالین هسته اقلیت- کلن
جمعی از آنارشیستهای کلن
حزب کمونیست ایران- کلن
تحلیل اوضاع سیاسی رژیم بعد از روز به اصطلاح قدس و تاکتیک مبارزاتی ما
با توجه به اینکه رژیم در روز به اصطلاح قدس نیز تلاش کرد با حضور گسترده نظامی و ایجاد رعب و وحشت و صرف هزینه مالی سنگین باز مانع حضور میلیونی مردم شود در واقع برای مدتی صورت مسئله را پاک کرده است و یا به قولی بر روی آتش خاکستر پاشیده است ولی هم چنان اصل مسئله یعنی انگیزه مبارزه مردم با دیکتاتوری به قوت خود باقی است و آتش هم چنان زیر خاکستر وجود دارد و هر لحظه می تواند زبانه های آتش شعله ور شود و دودمان رژیم را بر باد فنا دهد. رژیم اکنون مجبور است در روزهائی که مردم سال گذشته به خیابان می آمدند همیشه نیروی نظامی خود را بسیج کند چراکه ترس برادر مرگ است و رژیم در شرایط ترس از مردم بسر می برد و حتی اگر یکبار از این به بعد غفلت کند دوباره مردم خیابانها را فتح خواهند کرد و رژیم آن را خوب می داند پس از این به بعد رژیم ترس و زبونی و عجز خود از مبارزات مردم را به نمایش خواهد گذاشت و جنبش بدون هزینه جانی و مالی ولی حکومت با خرج و صرف هزینه زیاد تازه به اقتدار پوشالی خود نیز چوب حراج می زند و از آبروی اقتدار پوشالی خود نیز هزینه می کند و زبونی و ترس خود را به نمایش جهانی می گذارد و خود را مورد تمسخر مردم ایران و جهان قرار خواهد داد. به هر حال پای حکومت بر روی مین خشم توده ها است و به محض خسته شدن این مین منفجر خواهد شد. بنابراین جنبش اعتراضی و مبارزاتی مردم امسال نسبت به پارسال در بهترین وضعیت خود بسر می برد چراکه رژیم از همه امکانات خود باز استفاده کرد ولی جنبش بدون دادن هزینه سنگین اینک نظاره گر بود و هست تا اینکه در یک فرصت مناسب و درست در روزی که رژیم اصلا فکر نمی کند با آمدن به خیابان می تواند رژیم را غافلگیر کند با توجه به اصل غافلگیری چراکه مردم شبکه ارتباطی وسیع خود را بوجود آورده اند و به موقع از آن استفاده خواهند کرد همچنان که تجربه پارسال نشان داد.
اینک جنبش برای ادامه مبارزه نافرمانی مدنی خود احتیاج به تاکتیکهای جدیدی نیز دارد که علاوه بر بی خطر بودن بتواند رژیم را کلافه کند و رنگ پاشیدن در خیابان یک شیوه اعتراضی جدید و اعلام حضور و نارضایتی از شرایط موجود است . اینک علاوه بر اسکناس ها می توان از خیابانها استفاده کرد و با پاشیدن رنگ در خیابانها اعلام کنیم به دیکتاتوری که فراموش نکن ما همچنان مصمم ایستاده ایم.
اینک جنبش برای ادامه مبارزه نافرمانی مدنی خود احتیاج به تاکتیکهای جدیدی نیز دارد که علاوه بر بی خطر بودن بتواند رژیم را کلافه کند و رنگ پاشیدن در خیابان یک شیوه اعتراضی جدید و اعلام حضور و نارضایتی از شرایط موجود است . اینک علاوه بر اسکناس ها می توان از خیابانها استفاده کرد و با پاشیدن رنگ در خیابانها اعلام کنیم به دیکتاتوری که فراموش نکن ما همچنان مصمم ایستاده ایم.
۱۳۸۹ شهریور ۱۱, پنجشنبه
محشور شدن با مولا در روز قدس
مداح سعید حداد در هیئت رزمندگان غرب تهران واقع در خیابان آزادی (مقر سپاه غرب تهران, مقداد ) که عباس کارگرجاوید از اعضای فعال این هیئت می باشد و کارت ویژه تردد در این هیئت در جیب او در روز قتل ندا کشف شده بود بعد از خاموش کردن میکروفون در شب قتل مولا در حالی که به شدت می گریست و بر سر و سینه می کوبید گفت دیشب خواب مولایم را دیدم که گفت در روز قدس هر کس خون ار دماغش بیاید در راه اسلام انگار در رکاب حسینم در کربلا جنگیده و من خودم شفیع اویم در قیامت و نعره می کشید و می گریست و می گفت مولا به من سفارش کرد که به شیعیانم بگو تا پای جان از فرزندم سید علی دفاع کنند تا مقدمات ظهور فرزندم مهدی محیا شود که ظهور او نزدیک است یا مولا!
۱۳۸۹ مرداد ۲۸, پنجشنبه
عكسی مربوط به يكي از نخبگان خارج كشور
به یاد پدر
گاهی بدترین دقایق آنگاه نیست که گریه میکنی
گاهی بدترین دقایق آنگاه است که نمیتوانی گریه کنی
...
گاهی از شدت بغض در بستر بیماری مانند پدر
گاهی که صدای فرزند را شنید و هر بار بغض کرد
گاهی آنچنان بیمار که خبر مرگ پدر را میشنوی
گاهی همچون پدر بغض گلویت را فرا میگیرد
گاهی مانند پدر در بستر بیماری خبر مرگ پدر میآید
گاهی حتا نمیتوانی به مرگ و خاطرات پدر فکر کنی
گاهی بغض گلویت را میگیرد و نمیگذارد حتا به پدر فکر کنی
گاهی بیماری اجازه گریه به تو نمیدهد و امانت را میبرد
گاهی پدر نمیدانستم چرا نمیتوانی پای تلفن حرف بزنی
گاهی پس از مرگ پدر میفهمی که میدانسته که دیگر فرزند را نخواهد دید
گاهی میفهمی که پدرت در آخرین سکته بیشترین اعضای بدنش آسیب دیده
گاهی پس میفهمی که پدر میدانسته که دیگر فرزندش را نخواهد دید
گاهی میفهمی که چرا پدر حق داشته که نتواند حتا گریه کند
گاهی میفهمی که بغض پدر آگاهی به مرگی است که ندیدن فرزند است
گاهی میفهمی که چند ماه آخر چرا پدر بغض میکند
گاهی میفهمی که بغض پدر اعتراض بود و فریاد
گاهی میفهمی که بغض پدر فریادی بود که من آن را نفهمیدم
گاهی پدر میدانم که نیستی اما اگر بودی یادت میآمد
گاهی یادم مییاد که میگفتی من فقط اومدم تو را ببینم
گاهی یادم می یاد که در بستر بیماری بودی مانند خواهرت
گاهی خواهرت تنها عمه و تنها خواهر تو
گاهی که از من پای تلفن چیزی میپرسید که بدنم میلرزید
گاهی هر بار کسی از فامیل که سن بالایی دارد و یا بیمار است تنم میلرزد
گاهی که میپرسند که آیا بر میگردی یا دیگر نه
گاهی که میپرسند که آیا ما باری دیگر هم دیگر را خواهیم دید
گاهی بر خود میلرزم که باری دیگر عزیزی میرود که دیگر نخواهم دید
گاهی بدترین دقایق آنگاه است که نمیتوانی گریه کنی
...
گاهی از شدت بغض در بستر بیماری مانند پدر
گاهی که صدای فرزند را شنید و هر بار بغض کرد
گاهی آنچنان بیمار که خبر مرگ پدر را میشنوی
گاهی همچون پدر بغض گلویت را فرا میگیرد
گاهی مانند پدر در بستر بیماری خبر مرگ پدر میآید
گاهی حتا نمیتوانی به مرگ و خاطرات پدر فکر کنی
گاهی بغض گلویت را میگیرد و نمیگذارد حتا به پدر فکر کنی
گاهی بیماری اجازه گریه به تو نمیدهد و امانت را میبرد
گاهی پدر نمیدانستم چرا نمیتوانی پای تلفن حرف بزنی
گاهی پس از مرگ پدر میفهمی که میدانسته که دیگر فرزند را نخواهد دید
گاهی میفهمی که پدرت در آخرین سکته بیشترین اعضای بدنش آسیب دیده
گاهی پس میفهمی که پدر میدانسته که دیگر فرزندش را نخواهد دید
گاهی میفهمی که چرا پدر حق داشته که نتواند حتا گریه کند
گاهی میفهمی که بغض پدر آگاهی به مرگی است که ندیدن فرزند است
گاهی میفهمی که چند ماه آخر چرا پدر بغض میکند
گاهی میفهمی که بغض پدر اعتراض بود و فریاد
گاهی میفهمی که بغض پدر فریادی بود که من آن را نفهمیدم
گاهی پدر میدانم که نیستی اما اگر بودی یادت میآمد
گاهی یادم مییاد که میگفتی من فقط اومدم تو را ببینم
گاهی یادم می یاد که در بستر بیماری بودی مانند خواهرت
گاهی خواهرت تنها عمه و تنها خواهر تو
گاهی که از من پای تلفن چیزی میپرسید که بدنم میلرزید
گاهی هر بار کسی از فامیل که سن بالایی دارد و یا بیمار است تنم میلرزد
گاهی که میپرسند که آیا بر میگردی یا دیگر نه
گاهی که میپرسند که آیا ما باری دیگر هم دیگر را خواهیم دید
گاهی بر خود میلرزم که باری دیگر عزیزی میرود که دیگر نخواهم دید
۱۳۸۹ تیر ۱۸, جمعه
Köln: Gegen Steinigung im Iran

Auf dem Kölner Heumarkt haben am 09. Juni 2010 etwa 40 Demonstrant/innen gegen die Todesstrafe durch Steinigung in der Islamischen Republik Iran protestiert.
Aufgerufen hatte ein Bündnis aus der Anti-Steinigungsgruppe, dem Center der Kurdischen Frauen in Köln e.V., dem Iranisch-Deutschen Frauenverein Köln e.V., dem Talash Verein für die Unterstützung des Kampfes des iranischen Volks – Köln, sowie die Iranischen unabhängigen Studenten und Jugend.
Als Protestform wurde ein Infostand mit Redebeiträgen gewählt, wobei das Bündnis bewusst bunte Fahnen mitgebracht hatte, um der national-religiösen Grünen Welle eine farbenfrohe Vielfalt entgegen zu halten. Dazu kamen einige Anarchist/innen, die mit schwarz-roten Fahnen den Protest gegen den islamischen Staatsterror unterstützten.
Anlass für die Kundgebung ist die drohende Steinigung von Frau Mohamadi, die wegen angeblichem Ehebruch zum Tode verurteilt wurde. Menschenrechtsgruppen schätzen, dass momentan mindestens 11 weitere Steinigungen geplant sind. Wie die Veranstalter/innen mitteilten, sitzt die zweifachen Mutter seit vier Jahren im Knast, obwohl die Anschuldigungen gegen sie nicht bewiesen wurden.
Das islamische Regime unter Präsident Ahmadinejad geht gegen die wachsende Opposition mit zahlreichen Verhaftungen, Hinrichtungen und Folter (u.a. Peitschenhiebe), sowie schärferen Strafen, wie bis zu dreijährige Haftstrafen für Abweichungen von Kleidervorschriften vor. Zu der Repression des Staates und seiner „Revolutionswächter“ gehört auch die besonders grausame Hinrichtung durch öffentliche Steinigung, die das alltägliche Leben der Iraner/innen überschattet.
Am 11. Juli wird ein iranisches Gericht über ein Gnadengesuch von Sakineh Mohamadi entscheiden, weshalb es in zahlreichen Städten Proteste gab.
http://anarchosyndikalismus.blogsport.de/2010/07/09/koeln-gegen-steinigung-im-iran/#more-59
Zum Anlass des 11. Juli, dem internationalen Tag gegen Steinigung
Zum Anlass des 11. Juli, dem internationalen Tag gegen Steinigung
Unterstützt uns im Kampf gegen die barbarische Steinigung der Sakineh Mohamadi im Iran!
Freitag, 09.07.10, 18-20 Uhr am Heumark
Liebe BürgerInnen,
Die Steinigung ist eine der brutalsten Unterdrückungsmitteln der iranisch-islamischen Regierung.
Nach ihrer politischen Niederlage im letzten Jahr durch die Widerstände nach der Scheinwahl, verschärfte die iranisch-islamitische Regierung die Strafmaßnahmen gegen die Menschen im Iran.
Zahlreiche Verhaftungen, Hinrichtungen, Folter u.a. durch Peitschenhiebe, verschärfte Bestrafungen wie bis zu 3-jährige Haftstrafen für Abweichungen von Kleidervorschriften sowie Steinigungen an öffentlichen Orten gehören zum alltäglichen Leben der IranerInnen.
Sakineh Mohamadi sitzt seit 2004 in Haft. Doch laut öffentlicher Aussagen ihrer Anwälte sind die Anschuldigungen gegen sie nicht bewiesen worden.
Die Steinigung ist nicht nur als eine brutale Verletzung der Menschenrechte und gleichzeitig steht sie auch für die Entwürdigung aller Menschen.
Die iranisch-islamitische Regierung will Angst erzeugen, um iranische Widerstandskämpfe unterdrücken zu können.
MIit unserer Aktion möchten wir uns mit den widerständischen Menschen im Iran besonders im Azerajinan solidarisieren und ihnen Kraft geben die Steinigung zu verhindern.
Unterstützt unseren Kampf für die Freiheit und für Demokratie und unsere Proteste gegen die islamitische Regierung im Iran!
1-Center der Kurdischen Frauen in Kölne.V
2-Iranisch-Deutscher Frauenverein Köln e.V
3-Einige iranische Anarchisten aus Köln
4-Iranisch unabhängige Studenten und Jugend
5-Talash Verein für die Unterstützung des Kampfes des iranischen Volks- Köln
6-Einige iranische Linke aus Köln
Unterstützt uns im Kampf gegen die barbarische Steinigung der Sakineh Mohamadi im Iran!
Freitag, 09.07.10, 18-20 Uhr am Heumark
Liebe BürgerInnen,
Die Steinigung ist eine der brutalsten Unterdrückungsmitteln der iranisch-islamischen Regierung.
Nach ihrer politischen Niederlage im letzten Jahr durch die Widerstände nach der Scheinwahl, verschärfte die iranisch-islamitische Regierung die Strafmaßnahmen gegen die Menschen im Iran.
Zahlreiche Verhaftungen, Hinrichtungen, Folter u.a. durch Peitschenhiebe, verschärfte Bestrafungen wie bis zu 3-jährige Haftstrafen für Abweichungen von Kleidervorschriften sowie Steinigungen an öffentlichen Orten gehören zum alltäglichen Leben der IranerInnen.
Sakineh Mohamadi sitzt seit 2004 in Haft. Doch laut öffentlicher Aussagen ihrer Anwälte sind die Anschuldigungen gegen sie nicht bewiesen worden.
Die Steinigung ist nicht nur als eine brutale Verletzung der Menschenrechte und gleichzeitig steht sie auch für die Entwürdigung aller Menschen.
Die iranisch-islamitische Regierung will Angst erzeugen, um iranische Widerstandskämpfe unterdrücken zu können.
MIit unserer Aktion möchten wir uns mit den widerständischen Menschen im Iran besonders im Azerajinan solidarisieren und ihnen Kraft geben die Steinigung zu verhindern.
Unterstützt unseren Kampf für die Freiheit und für Demokratie und unsere Proteste gegen die islamitische Regierung im Iran!
1-Center der Kurdischen Frauen in Kölne.V
2-Iranisch-Deutscher Frauenverein Köln e.V
3-Einige iranische Anarchisten aus Köln
4-Iranisch unabhängige Studenten und Jugend
5-Talash Verein für die Unterstützung des Kampfes des iranischen Volks- Köln
6-Einige iranische Linke aus Köln
اشتراک در:
پستها (Atom)